Saturday, March 18, 2006

31

عيد حسابي همه رو درگير خودش كرده ....خيابونا بي نهايت شلوغ بود مخصوصن وقتي آقاي رئیس جمهوراينجا بود هر جا مي خواستي بري سخنراني بود و بسته،خلاصه آرامش دوباره برگشت
بهار چقد زود مي آد وميره واقعن يك سال گذشت.....هر چند سال 84 اصلن سال خوبي نبود
امسال اولين بهاري كه بابابزرگم نيست وبهار ما غم داره،اصلن دلم نمي خواد برم خونه شون آخرين باري كه از اون جاده اون خيابون اون كوچه گذشتم واسه مراسم بابابزرگ بود همه چيز اونجا خاطره نبودن عزيزي رو واسه ما تداعي مي كنه كه تحملش سخته
اميدوارم سال جديد سال خوبي واسه همه باشه
وووووو مريم عزيز فرا رسيدن بيستمين بهار زندگيت رو تبريك ميگم