امروز روز بزرگ داشت استاد شهریار هست
من شهریار رو خیلی دوست دارم اشعارش واقعا به دلم می شینه مخصوصا این شعرش که
پس از سالها انتظار وقتی یار دیرین رو می بینه سروده بود
یاروهمسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
من که نا عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق وجوانی است به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود تا به زر و سیم قروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه ی خود می گذرم
امیدوارم عشق های امروزی این قد تهی نبا شه و بازم شاهد عشق شهریاری باشیم
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
Salam
kheily ziba bood yade javoony khodam oftadam
Post a Comment